حاج خلیل کاظمی

مداح اهل بیت

شاعر

حاج خلیل کاظمی

مداح اهل بیت

شاعر

ردیف د

اشک را پروانه ی روز ضمانت می‌کند
حربه ی زن آب شور از استعانت میکند
بچه را قنداق کرد و روی دامانم گذاشت
ساده لوحی ام از این کودک حضانت میکند
گوش طفل ما پر از افسانه ی شب مانده است
حرف نو دارد طلب فریاد و محنت می کند
آن پدر خوانده نوازش های کاذب میدهد
دشمنی در قالب عشق و محبت می کند
با برادر دست و پنجه نرم کردن ابلهی ست
سنگ را قاتل چو قابیل از ندامت می کند
هر که را دیدم شده آوار بر روی سرم
تا قیامت دین بی جا با غرامت می کند
من بدهکار تمام عالمم بی شرط و قید
جود هم از من طلبکار و شکایت می کند
پشه را بر داشتم از هر رگم فریاد داشت
ادعا دارد که خونم را حجامت می کند
کفش راحت پای من هرگز نکرده مادرم
از چه قلبم می تپد احساس راحت میکند