حاج خلیل کاظمی

مداح اهل بیت

شاعر

حاج خلیل کاظمی

مداح اهل بیت

شاعر

ردیف ص به بیدل

کنده شد از بیخ وبن از استخوان دندان حرص
بسته شد من بعد از این هر دکه و دکان حرص
سفره ای کسترده گردیده در آن بزم فجور
بخل و کینه جای نان باشد چنان در خوان حرص
خشک گردیده گل امیددر چشم حسد

آبله بندان شده دلها به خارستان حرص
جای دریا از چه بی زورق بدون بادبان
در بیابان عدم افتاده کشتی بان حرص
برف می بارید و چترش از سرش افتاده بود
داشت بر دوشش کمان پیری و انبان حرص
چشم خود درویش کن اندازه ای دارد هوس

خیره تا کی بر رخ طنازها چشمان حرص
سیر هرگز کی شود از این تعلق های زرق
صد کویر لوت دارد بر سر دامان حرص
خواجه ی ما روز و شب باآرزو و اشتیاق
بود همچون طفل گریان بر سر پستان حرص
از کتاب عشق شد شسته حروف ماو من
مبحث مابود دوران دبیرستان حرص