کسی که دل به خدا میدهد پریشان نیست
به زرق و برق خیالی و عشوه حیران نیست
نوای ماتم بلبل شنیدنی باشد
که جز به چیدن گل کار گل فروشان نیست
لباس عید به تن کرده باغبان بهار
چه سود یک گل خندان در این گلستان نیست
مسافر است در این باغ چند روزی گل
ز رفت و آمد خود از وفا پشیمان نیست
مبند درب ورودی گلشن خودرا
- مگر که مقدم گلچین به باغ مهمان نیست
بهار آمده و غنچه ها شکوفایند
شدند پرپر و دنیای ما گلستان نیست