حاج خلیل کاظمی

مداح اهل بیت

شاعر

حاج خلیل کاظمی

مداح اهل بیت

شاعر

خدا حافظ حضرت رقیه س

الا ای خرابه من دارم میرم کرببلا

می سپارم بتو من دخترک سه ساله را

دخترای شامیه برین کنار تربتش

جای من گریه کنید هر شب برای غربتش

اون غریب است و یتیم است و کسی رو نداره

روز وشب بیقرارو تنها وچشم انتظاره

یاد اون شبها که از گرسنگی پیشم  نخفت

او به من ز درد پا و صورتش چیزی نگفت

یاد اون شبها که در ‌پیشم نماز شب می خوند

یاد مادرم دل سوخته ی من رو میسوزوند

خدا حافظ  ای گل پر پر سیلی خورده ام

تو رو من در این خرابه به خدا سپرده ام

من دارم میرم ولی ناله وفریاد میزنم

چه جوری رقیه جان ز قبر تو دل بکنم

من با این موی سپید و قد همچون کمونم

من دارم میرم سلامتو به بابا ت رسونم

جای تو آب می پاشم به روي قبر پدرت

به عموت می گم توی سفر چی اومد بسرت

محملا رو بسته اند دل منو شکسته اند

پا شو ببین خواهرات تو محملا نشسته اند