حاج خلیل کاظمی

مداح اهل بیت

شاعر

حاج خلیل کاظمی

مداح اهل بیت

شاعر

غزل ک

گشته ام من همچو گندم از فراقت سینه چاک

خورده ام از آسیا صد زخم و دارم قلب پاک

کشتی حیثیتی بردم به فن از دیو پست

پوریای نفس خود سائیده ام بینی به خاک

سنگ طفلان بود مجنون را شناسایی نمود

ورنه از آوارگی صحرانشینی ها چه باک

دید یوسف یازده اختر بخواب کودکی

با مه و خورشید گردیده قرين و تابناک

کوه ریزان تیشه نالان بود شیرین با حریف

از حسد فرهاد افتاده ز پا خونی هلاک

وقت بد مستی مستان خم باده فروش

می چکد اشک ندامت نم نم از چشمان تاک

بهر عفو رو سیاهان ندامت کار عشق

شد سری بر سينه ای تا یوم تق همچون پلاک

پیش این تردامنان  زاهدگری  هرگز مکن

شیشه دل باشند اینان باش با آنها سواک