حاج خلیل کاظمی

مداح اهل بیت

شاعر

حاج خلیل کاظمی

مداح اهل بیت

شاعر

غزل ش

عمریست دیده ام ز علایق‌شکست خویش

بگسسته است سلسله در بند و بست خویش

این اژدها ی نفس دگر خانگی شده ست

دندان زهری اش به کشیدم به دست خویش

میخانه پر ز خم شراب ضیافت است

ساقی نموده باده کشان مست مست خویش

دوش از حوالتی که به من پیر دیر کرد

دیدم به شاهدان وصالش نشست خویش

در دامن فجیع رذالت  به التفات

دیدم شهود وغیب و کمال الست خویش

بیراهه را به عمق بطالت گذاشتم

بیرون نهاده ام دگر افکار پست خویش

دست از سرم بدار و برو عشق من علیست

بر دار میزنم دل یکتا پرست خویش