حاج خلیل کاظمی

مداح اهل بیت

شاعر

حاج خلیل کاظمی

مداح اهل بیت

شاعر

غزل س

راز دلتنگی خود از پسته ی خندان مپرس

شرحه شرحه سینه شد از دیده ی گریان مپرس

خاک بازی در مزاج کودکان صد نمره داشت

حرف ابجد را دگر استاد از طفلان مپرس

لرزه بر دستان نیرومند عزرائیل بین

مرگ را، زنهار از لعل لب پیران مپرس

زخم ها از نیش خنجرهای اخوانش بود

شب نشینی را ز یوسف در دل زندان مپرس

این بناهای شکسته قابل تعمیر نیست

حال وروز زندگی خيل معماران مپرس

خانه ی ویرانه را گل کار گل کاری مکن

عندلیبان  را ببر شرح شب هجران مپرس

میزبان رزاق باشد خود فروشی میکنی

می‌روی میمانی از شرم لب مهمان مپرس

گریه ی ممدوح یعقوب از سر پیغمبری ست

آبرو داری کن از پیراهن و گرگان مپرس

جای اعلامیه ای نبود به دیوار دلم

عذر دارم ختم ما را دیگر از خویشان مپرس

**********