حاج خلیل کاظمی

مداح اهل بیت

شاعر

حاج خلیل کاظمی

مداح اهل بیت

شاعر

غزل ر

ابتلای عاشقی بیچارگی آرد ببار

می‌دهی در گام اول از کفت دار و ندار

دیده ی یوسف شناسی نیست در این  روزگار

روز و شب بودم در این بازار من چشم انتظار

بود یوسف زنده واما زلیخا مرده بود

عشق احیایش نمود وداد بر او اعتبار

در گذشت آخرو در گیر و دار اولی

در دو حالت بود از روز ازل بی اختیار

هیچ تنظیمی ندارد انضباط عاشقی

قبل نیت عشق می بودست تام الاختیار

بی قراری سر زمین بی قراری ها بود

هر که عاشق بوده  می باشدهمیشه بی قرار

آن عصایی که ذلیخا بر زمین می زد چه شد

داد بر یوسف به اورنگ عزیزی اعتبار

خورد آن شلاق این فریاد می‌زد از جگر

آن گنهکار  این گنه نا کرده هر دو اشکبار

گفت یوسف بر در دروازه ی مصر ای خدا

آه،من هم داشتم دل ،عاشقم کرد و نزار