حاج خلیل کاظمی

مداح اهل بیت

شاعر

حاج خلیل کاظمی

مداح اهل بیت

شاعر

غزل ت

این روزگار بازی هر روزه اش غم است

رخت مصیبتش  به تن کعبه ماتم است

مارا برای تربیت دیگری بود

چوب و فلک معلم و درسش فراهم است

مارا دگر خضوع و خشوع در صلاة نیست

شبهه درآن رطب چو ابراهیم ادهم است

هر کس رسید قسمت خود را گرفت و رفت

در اصطلاح بی کس وبیچاره حاتم است

میوه تناولش به بهشت ارتکاب نیست

شرمنده از عبارت توبیخ ، آدم است

مشتی گشاده دارو ز جیب دلت بریز

معراج دل کنید که معراج خاتم است

دیگر چرا تصرف دلها نمی کنی

بخشش کلیدار به هر اسم اعظم است