حاج خلیل کاظمی

مداح اهل بیت

شاعر

حاج خلیل کاظمی

مداح اهل بیت

شاعر

غزل استقبال حرف ب بیدل

زدم به سینه ی غم دوش با دو دست طرب
شدم برای همیشه غلام خوان ادب

ز خرج و دخل بدون حساب معذورم

مرا به شادی و غم های خویشتن مطلب

سر غرامت عشقت شکست پیشانیم

چو غنچه بسته شده ساغر دلم تا لب

بزن به تیغ حجامت رگ درشتی را

۰

زبان مار به لب داری و دم عقرب

سیاه زلف نگارم به شانه می رقصد

نشسته ام به تماشا به روی پرده ی شب
کریم وقت گشایش تعلمی نکند
زر از معاشرت شهرت اش شده اذهب
مزن به سنگ سرم را سر است و سندان نیست
که راه مذهب و عشق است بفهم لا مصب