حاج خلیل کاظمی

مداح اهل بیت

شاعر

حاج خلیل کاظمی

مداح اهل بیت

شاعر

زلیخا فروختن

 

خم های پر شراب به میخانه داشتی

صدها خمار در دل خمخانه داشتی

بیخود نبود شمع شدی بهر سوختن

چون آزمون شعله ی پروانه داشتی

یوسف شدی برای زلیخا فروختن

دعوی کیش و همت رندانه داشتی

با ا بروی کمانی وقد بلند خویش

بر روی آسمان دلم خانه داشتی

از یاد برده ای تو چرا اسم کوچکم

نام مرا به سینه ی سامانه داشتی

چشم سیاه تو به دلم آبله زده

در هر نگاه خویش تو فتانه داشتی

عکس برادران تو یوسف به جامه ماند

نی گرگ بود حس غریبانه داشتی

از کوه تا به خانه ی شیرین رهی نبود

فرهاد بیستون گله خصمانه داشتی

لیلی سرش به سنگ لحد خورد گفت آه

تابوت قیس چون به سر شانه داشتی

ای دل تو در تنور حرارت گداختی

بر چهره ات ستاره ی شاهانه داشتی