حاج خلیل کاظمی

مداح اهل بیت

شاعر

حاج خلیل کاظمی

مداح اهل بیت

شاعر

حضرت علی ع

مرغ حق گوي حق شده خاموش

در وصال است یا شده بیهوش

کشتی روح را تلاطم کرد

نوح هم دست و پای خود گم کرد

همه هستی ز هم گسیخته اند

خون ساقی به خاک ریخته اند

کائنات از چه غصه دار علیست

فاطمه هم در انتظار علیست

شمع می سوزد و به خاموشی ست

همه را روی در فراموشی ست

قلب مملو عشق در طپش است

روح جانانه ای به کشمکش است

آنکه  از نسل ملجم است چه شده ست

آنکه عدل مجسم است چه شده ست

آنکه ایتام بی پدر کرده ست

آنکه کونین خون جگر کرده ست

چه جوابی دهد چه خواهد کرد

از بلایش جهان شده پر درد

کمر عشق زیر غم خم شد

شور حق یا علی علی دم شد

لیله القدر مام سادات است

شب عشق و شب ملاقات است

به روي فرق ناطق قرآن

جای قرآن نشسته تیغ خسان

وای وای علی علی بشنو

ذکر حیدر سینجلی بشنو

تا که از پای شمس نور افتاد

دل بیچارگان به شور افتاد

تا که فرق امام حق بشکست

هر کسی گوشه ای به غم بنشست

بر سر ش تا که تیغ دشمن خورد

عشق و ایثار عاطفه همه مرد

ضجه میزد منادی از غم او

ناله  میزد اجل به ماتم او

آه آه يتيم های علی

بشنوید از لب و نوای علی

میرود تا سما علی علیا

فاطمه آمد ه برد او را