رسید قافله ی حزن و غصه بی سالار
شده ست ناله ز قلب تراب تا دوار
مدينه دید و شنید بر عقیله ی هاشم
قد خمیده و موی سپید شد آثار
به یا حسین حسین جای مادرش زهرا
به ريخت خاک به فرقش چو مادر ايثار
رباب دست به زانو و بر کمر دارد
ولی بدون علی شیر خوار بی آزار
مدينه کو چه شده پس چرا نمی بینم
شبیه فاطمه ناز دانه شاه کبار
بشیر بانک بر آورد اهل یثرب را
برون ز خانه خلایق چنان نزار وزار
مدينه دید که لیلا ز غصه مجنون است
ز داغ اکبر آن شبه احمد مختار
مدينه نجمه رسیده بدون نجمانش
بروی تربت دوم امام شد زوار
رسیده است امام چهارم ای صد آه
بدون باب و برادر بدون عمو زار
بگفت ام بنین از رباب من خجلم
برای اینکه نخورد آب طفل شیر خوار
مدينه جای تاسف بود چرا گشتند
کنا ر آب چنان پور حیدر کرار
********
از سینه برون اگر دمم نامده است
سر آمده عمر و سر غمم نامده است
طفلان مدينه آمده استقبال
گوئید رقیه همرهم نامده است
********
از راه رسید قافله از کرببلا
در حزن شده مدينه از سر تا پا
یک دسته بنات خردسال آمده است
گویند کجاست رقیه هم بازی ما