سنگ سار شقاوتت نکنند
سر گران غرامتت نکنند
درب وداغونه حرفها شده ای
صبرکن ذبح محنتت نکنند
خود برو گوشه ای تو عزلت گیر
تاکه فکری به عزلتت نکنند
گرگها در لباس میش هستند
هان بپا تا که غارتت نکنند
این گران خر مباشران عزب
سعی کن تا که قیمتت نکنند
نرخ بر روی تو به کم دارند
نظری هم به قیمتت نکنند
نه بزرگی نه كوچكي دانند
احترامی به کسوتت نکنند
هر چه خوبی کنی نمی بینند
نگهی برمحبتت نکنند
پیراین راه سالها هستی
ادبی بر ارادتت نکنند
تو ز خویشان خود مواظب باش
گشته ی راه تهمتت نکنند
تو نه شاعر نه مادحی گویند
هر چه هستی تقبلت نکنند
باشه آقا تو را قبولت کرد
بگذراينان تفقدتت نکنند