به والله عشقت مجازی نبود
که هر چه شد و بود بازی نبود
در آغوش مادر ترا دیده ام
به شوق و به عشق تو گرئید ه ام
لبم ذکر تو گفت وشیر ش مکید
که اشکش ز چشمش چو باران چکید
لالائی خوابم نوای تو بود
به گوشم صدای دو پای تو بود
تمام دلم غرق در نور شد
حسین یا حسین گفتم و شور شد
دو دست پدر بسته در پینه بود
برای تو پیوسته بر سينه بود
دو دستش اگر بسته و تنگ بود
به خرجی روزانه اش لنگ بود
ولی خرج میکرد برای غمت
بپا کرده با عشق تو ماتمت
الا ای شهنشاه و عالی جناب
مرا در ازل کرده ای انتخاب
که من نوکر نوکرانت شوم
سگ آستان جوانت شوم