پرسی دگر ز بهر چه نام ونشان من
از دست رفته هستی من خانمان من
از پای تا سرت همه غرق شرر شود
آگه اگر شوی تو ز سوز نهان من
من باغبان گلشن عشقم که دست ظلم
یکسر خزان نمود همه گلستان من
گر مر غکان من همه بی اشیا نه اند
آتش کشیده دست جفا آشیان من
خا کستری اگر شده رخسار ماه من
چون بوده است خولی دون میزبان من
کشتند دشمنان خدا زنتقام بدر
حتی علی اصغر شیرین زبان من
من پور مر تضایم وزهرا ولی مرا
خواندند خارجی ز عداوت خصان من