واژه ی هر سخن علی باشد
مبحث درس من علی باشد
بیمه ام من به عشق پاک ولا
این بود از عنایت یکتا
شدم انگشت نمای خاص وعام
من غلامم علی مراست امام
دم به بزم ارادتش بزنم
لاف عشق و محبتش بزنم
دست او بر سرم چو بال هماست
آن شهنشاه باشد و آقاست
من ز صهبای او همی مستم
اوز طفلی گرفته است دستم
من رحیق ولا ش سر بکشم
نعره ی مستی از جگر بکشم
خضر راه دلم علی باشد
حل هر مشکلم علی باشد
پیر جبریل هوای من دارد
همه هستی نوای من دارد
شب تاریک من سحر کرده است
بمن از لطف او نظر کرده است
روسیاهم ولی علی دارم
غم ندارم علی علی دارم
خانه ی قبر من شده چون طور
آمده دیدنم امام نور
شده ام من هماره مهمانش
سر من هست روی دامانش
مزد یک عمر غلامیم داده است
بر سرم دست خویش بنهاده است
خستگی از تنم رها کرده است
من آلوده را صدا کرده است
من مبرازهر چه زشتیم
من به مهر علی بهشتیم