طفل در سر هواي بازي داشت
كرد كاوش ولي خيالي شد
بر سرش اشتياق و انديشه
در تجلي شد و تعالي شد
🍃🍃
با سر انگشت حفر خيمه كرد
باز شد بندهاي زنداني
شد رهايي ز شر اين دنيا
چه مبارك شد و چه سبحاني
🍃🍃
گر قدمهاش كوچك و كوتاست
او بزرگ و بزرگ زاده بود
سوي ميخانه پابه پا ميكرد
در سبو بهر او چو باده بود
🍃🍃
ديد تيغ است در هوا پران
دست از آستين برون آورد
با عمو و خدا وصالش بود
بر سر او چه خصم دون آورد
🍃🍃
شمع افتاده پروانه بر رويش
شمع كشته پروانه خاكستر
باغبان آمده بهاري نيست
غنچه ي ناشكفته شد پرپر