حضرت عباس علیه السلام

سي و پنج سال به خدمتت بودم
جز غلامي نخواستم سمتي
مادرت آمده برم ممنون
بر سرم هست دست مرحمتي
🍃🍃
تو به من لطف جاودان كردي
كه همين بس كه من غلام توام
جان تو جان من يكي باشد
من قسم خورده ي كلام توام
🍃🍃
تو و من ،من و تو نداريم ما
عشق ما از وجود مادر بود
ما به جايي اگر رسيده ايم
همه اش از تلاش خواهر بود
🍃🍃
پدر آزمون برادري داده ست
هر كه بي دست شده برنده شده ست
رحل من را شكسته اند از كين
كل قرآن من چو كنده شده ست
🍃🍃
خيز و از جا قيامتي شده است
گوشوار ها ز گوش در آمده است
دشمن از چهار سو به بانك شعف
طبل بيچارگي من زده است
🍃🍃
تو خداحافظي كني عباس
مادرم آمده تو را ببرد
من كه بيچاره ام چه چاره كنم
بعد من خواهرم چه خواهد كرد
🍃🍃
حضرت علي اكبر (ع)
باغ پرپر شده نديده كسي
قطعه قطعه شدن شنيده كسي
واي عبايم پر از علي شده است
اربا اربا شدن نديده كسي
🍃🍃

کاری از دست من  نمی آید

دست و پا میزنی تو  در بر من

بسکه سخت است داغ تو پسرم

کمکم آمدست خواهر من

*****

دوست دارم چو شمع بي سر شم
دوست دارم چو غنچه پرپر شم
دوست دارم ز نيزه و خنجر
تازه مثل علي اكبر شم
🍃🍃
مرده ام زنده كن دوباره مرا
اي مسيحاي خانواده ي من
خيز و از جا اذان آخر گوي
اي عزيزم گلم اراده ي من
🍃🍃
گفته اي تو عليك مني السلام
با لب خشك و زخم  ناسورت
وقت جان دادنت رسيده علي
ميگذارم به صورتت صورت
🍃🍃