من آمدم دوباره کنم با تو آشتی
راهم بدادی و به من عزت گذاشتی
کمرنگ این زمانه شدم با تمام عجز
آقا فقط مرا تو تنها نزاشتی
چند بار من به روی زمین خورده ام حسین
من را بلند کرده هوامو تو داشتی
دیگر نمیروم به در خانه ی کسی
عمری تو استخوان به دهانم گذاشتی
خوانده ام کتیبه های عزایت گریستم
خیلی غریبی و تو کسی را نداشتی
بشنیده ام که فحش شنیدی ز لحن ها
از بی کسی به نیزه سرت را گذاشتی
آقا رسول ترک که بود و چه شد کجاست؟
بشکست سر و گفت مگر حامی نداشتی
با خون شیر خواره وطفل سه ساله ات
بذر محبتت به دل من تو کاشتی