مژده ز سوی داورت آمده ست
تاج ولایت بسرت آمده ست
تو جانشین بر حق امامی
قیامی وپیامی وکلامی
تو حجت ووارث پیغمبری
تو ذوالفقار بیشه ی حیدری
خون علی در رگ تو جاری است
دین خداوند ز تو یاری است
حکومت عدل تو بر پا بود
از نفس تو زنده دنیا بود
جلوه ی تو جلوگری ها کند
گمشدگان را همه پیدا کند
گر چه تو پنهان شده ای از نظر
خلق رها گشته ز تو بی خبر
قدر ترا خلق ندانسته اند
قلب ترا خسته و بشکسته اند
اگر نبودی تو جهانی نبود
ز عشق هم نا م و نشانی نبود
مسیح پیش تو کم آورده است
از دم تو بود دم آورده است
معجزه ی موسی عمران تویی
تر جمه ی بلیغ قرآن تویی
ماه ز روی تو هویدا شده ست
شمس ز انوار تو پیدا شده ست
یوسف صدیق خریدار تست
از ازل او بر سر بازار تست
به گوش او بر خبرت نشسته است
در ته چه منتظرت نشسته است
دایره المعارف خدایی
در بدر ت شدم بگو کجایی
فرش کنم دیده براهت بیا
بیا کنم تا که نگاهت بیا
بیا بود منتظرت مادرت
من بفدای تو و چشم ترت