یادم آمد کربلا بر من چه شد بر گل و بر بلبل و گلشن چه شد یادم آمد کودکی را غش گرفت دامن طفلی ز کین آتش گرفت یادم آمد از دو گوش پاره ای یا به غارت بردن گهواره ای
یادم آمد از دل خاک آن پلید
راس اصغر را چنان بیرون کشید یادم آمد از لب خشکیده ای یا گلو و یا سر ببریده ای یادم آمد اربا اربا گشتنش یا به یغما بردن پیراهنش یادم آمد نعل ها پرداختند دور میدان روی جسمش تاختند
بسکه مرکب دور میدان میدوید
از تراب جسم علی بیرون پرید
یادم آمد ساربان آن شب چه کرد مادرم زهرا به مقتل گریه کرد بر کمربندش بدی دو مشت او قطع شد دو پنجه و انگشت او