شهی که کون و مکان سر به طاعتش دارد
لوای نصر من الله به رایتش دارد
الدوام به دور قمر به تسبیحی
به لعل خیل ملائک حکایتش دارد
به قول عشق شناسان وادی عرفان
تجلیات خدا در عبادتش دارد
هزار جلوه به یک جلوه اش پدیدار است
هزار یوسف مصری به طلعتش دارد
سزد که جمله ی هستی در کفش باشد
سزاست معجزه ها در کرامتش دارد
فتاده زیر دو پایش سپهر گردون سیر
که سر به خاک حریم ارادتش دارد
ز صبح روز ازل تا ابد همه ذرات
قیامها به قیام قیامتش دارد
دعا به درگه او مستجاب میگردد
خدا نظر به دعا و اجابتش دارد
هر آنکه دست توسل زند به دامانش
به حق خواجه ی عالم سعادتش دارد
امام هادی و دهم خلیفه الله است
که رهنماست به اسمش عبارتش دارد
فدای روح بلندش که روح توحید است
دلم به بند غم اوست اسارتش دارد
اگر که خصم به بزم شراب جایش داد
هزار فتنه و کینه به دعوتش دارد
اگر به برکه شیران ورا بیفکندند
که شیرها همگی شان عنایتش دارد