حاج خلیل کاظمی

مداح اهل بیت

شاعر

حاج خلیل کاظمی

مداح اهل بیت

شاعر

امام رضا (ع)

به عشق پاک قسم راه من جدا شده است
دلم اسیر کمند امام رضا شده است
مرا کشد به طناب محبتش همه جا
دلم رمیده و پابند و مبتلا شده است
به یک سلام مرا میبرد به برج حرم
دو بال بسته ی من هم دوباره وا شده است
هزار کوه گنه را کشید و کاهش کرد
وجود نازک من پاک و دلربا شده است
سری میان سران میکشم به عشق شما
که فاطمه به غلامی من رضا شده است
ترا به جان جوادت بگیر دست مرا
ببین که قسمت من درد و ابتلا شده است
درود بر پدرم با تو آشنایم کرد
قدیمیم نه جدیدی که آشنا شده است
همیشه مادر من ذکر و خیرتان گوید
برای من ز شما از خدا دعا شده است
دلم گرفته برایت غریب ابن غریب
زمانه از چه برای تو بی وفا شده است
چرا به کوچه نشستی بلند شدی گفتی
چگونه مادر من ای خدا فدا شده است
عبا بسر بگرفتی بناله آمده ای
که یاد اکبر لیلا و آن عبا شده است
درون حجره ی در بسته بر زمین خوردی
که یاد جد غریبت بکربلا شده است
حسین را که زمرکب چو واژگون کردند
که زنده زیر ستوران به دست و پا شده است
نگاه او به حرم بود ناله سر میکرد
که گرم عشق بازی با کبریا شده است
چگونه شرح دهم نحر کردنش را من
گلوش تا ته سینه به نیزه وا شده است
رسید شمر دو پایی به سینه اش به نشست
که خنجرش نبرید آن گلو چها شده است
به راست شد به چپ آمد به رو شد و غلتید
بدید مادرش آندم سرش جدا شده است
رسید اسب ولی بی سوار و گریه کنان
ز دختران و زنان ناله ها بپا شده است
هزار و نهصد و شصت ضربه را زدند او دید
که قد زینب کبری کمان و تا شده است
نشسته فاطمه در قتلگاه پیش حسین
که پیکری است زنیزه جدا جدا شده است