خاکستر پروانه به بازار بیارید
جز شمع اگر هست خریدار بیارید
عرصه به تماشاگه منصور نشسته
با طنطنه یار آمده و دار بیارید
حالی به تنم نیست نه می هست و نه جامی
در پیش لبم خانه ی خمار بیارید
هنگام رحیلم دو سه پیمانه می ناب
با مستی و با بربط و با تا ر بیارید
در کوی خرابات مغان بخشش و رحم است
دستار به سر کافر و زنار بیارید
بر تاک مرا نیم شب از لطف ببندید
بر دیدن من شاهد و خمار بیارید
در خمره ی می دفن کنیدم به خرابات
در فاتحه ام عاقل و هشیار بیارید