در خانه ی زنبور پس از بیم شرر گیر
از شهد حذر کن سر تسلیم خطرگیر
پهنای گلیم تو به حدی و حدودی ست
پا پس کش و سلطان شو و اقبال ببر گیر
خورشید رخت جرم گرفته ز سیاهی
بر خیز ز چاک دل خود شمع سحر گیر
گچ کاری این خانه به معماری عشق است
از هر چه به تصویر کشیده اند اثر گیر
دنیا چو عروسی ست به کس باج نداده ست
ز ین بید در این دشت فرومایه ثمر گیر
دارالفقرا را پدر ناله گرفته
ما کشته و زالو بنه و خون جگر گیر
کور از سر مژگان دل اش راه بپوید
از کور در این مرحله ی عشق خبر گیر