شبنم وفا نداشت که گل را گذاشت رفت
درسی ز خویش بر سر دنیا گذاشت رفت
بعد از وفات حضرت مجنون به بی کسی
جان اش به روی تربت لیلا گذاشت رفت
فرهاد بر شیار شبستان بیستون
عکسی ز تیشه بهر تماشا گذاشت رفت
بر صفحه ی تصور تاریخ مرد عشق
انشاء برای وامق و عذرا گذاشت رفت
داغی ز درد عشق به قلب عزیز مصر
با یوسف اش به طعنه زلیخا گذاشت رفت
دیدم وفا ز روی وفا در غروب عشق
در دست مهر زلف چلیپا گذاشت رفت
یادش بخیر عزیز دلم مایه ی غمم
من را چگونه یکه وتنها گذاشت رفت