من سر سپرده ی دل و دنیای دیگرم
من عاشق تو و بری از هر قلندرم
ای فیل بان جسارت مستی مهار کن
چون فیل مست کاسه ی میخانه شد سرم
پند حکیم و واعظ معذور،را مگوی
من از الست بهر نصیحت دگر کرم
زنگی شدم ز بسکه کدورت گرفته ام
آئینه مات و محو تقابل برابرم
میخانه جای امن و صبوحی گناه کرد
تقصیر من چه بوده چرا من مقصرم
ابلیس بار معصیتم را کشد بدوش
استغفراله از من و از قبح کیفرم
روز محاسبات ،مرا جلوه می دهد
عفوم طنین نعره ی الله اکبرم
چون تیر کج بقاب کمان در کشا کشم
چشم هدف چو زه زده در برجک سرم