حاج خلیل کاظمی

مداح اهل بیت

شاعر

حاج خلیل کاظمی

مداح اهل بیت

شاعر

حضرت خدیجه س

بلند مرتبه ی عشق و عصمت و عفت

طلیعه دار بزرگ شرافت و خلقت

خزانه دار امین و کرامت و ثروت

زمام دار نسا در اریکه ی دولت

چه عزتی دارد

صلابتی دارد

چه نکهتی دارد

اصالتی دارد

بنام نامی حق ام مؤمنین باشد

*********

کسی چو مادر زهرا نبوده در عالم

شده ست نقش عفافش به حلقه ی خاتم

نبوده مثل خدیجه به دوده ی آدم

که منتخب بشود بر پیمبر اکرم

سلیقه ی یکتاست

یکیست بی همتاست

مجرد و تنهاست

کریمه ی تقواست

بزرگ بانوی عالی جناب دین باشد

********

قدم به خانه ی احمد به اذن حق میزد

کتاب زندگیش را ورق ورق میزد

جهاز و ثروت خود را طبق طبق میزد

طلوع مظهر او تا دم فلق میزد

ظواهرش نور است

بواطنش حور است

خدای دستور است

به عشق مقدور است

ببین که نخله ی طوبی وماو طین باشد

********

یک اربعین شده مبعث، که رهسپر  کردند

چه زندگانی خوبی به عشق سر کردند

نهال نور و شکوفه پر از ثمر کردند

به آسمان ولا یازده قمر کردند

گلی شکوفا شد

رخی هویدا شد

امید دنیا شد

عزیز بابا شد

خدیجه را همه هستی و مه جبین باشد

*******

چه روزها و چه شبها کنار هم بودند

امید هم دل هم عشق دم به دم بودند

که جمع بوده  و قالب به جام جم بودند

رسید شعب ابی طالب و به غم بودند

چه روز گاری بود

زمان زاری بود

چه بیقراری بود

که سوگواری بود

رسول بهر خدیجه به غم عجین باشد

********

جنازه روی زمین فاطمه بسر میزد

شراره از غم مادر به هر جگر میزد

چو مرغ بسمل از این غصه بال و پر میزد

سرشک بر رخ افسرده ی پدر میزد

ز غم چها میکرد

خدا خدا میکرد

ورا ز روی مام

پدر جدا میکرد

پیمبر از غم هجران او غمین باشد

*******

به کربلای معلا چه محشری بوده ست

به روي خاک تف از کین چه پیکری بوده ست

به نوک نیزه ی قاتل عجب سری بوده ست

کنار پیکر بابا چه دختری بوده ست

چه ناله ها میزد

چه اشک ها ریزد

ز بهر این دختر

دل سما سوزد

کتک تسلی این دخت نازنین باشد